ترکیب بندی در عکاسی – معرفی 22 تکنیک ضروری
راهنمای ما ترکیب بندی در عکاسی را برای مبتدیان توضیح می دهد، و به شما درک دقیق و آسانی از تکنیک های ضروری می دهد که می توانید از آنها برای ایجاد تصاویری که توجه بیننده را جلب می کنند استفاده کنید.
همه ما شنیدهایم که عکسهایی که «خوب» ترکیب شدهاند یا «ترکیببندی قوی» دارند، اما این واقعاً به چه معناست؟
یک تداخل ظریف بین آنچه در کادر شما است و خود فریم وجود دارد. این موقعیت یابی به روانشناسی انسان در مورد نحوه خواندن تصاویر کمک می کند.
ما تکنیکهای مختلف ترکیببندی استاندارد و همچنین دستورالعملهای ترکیببندی را برای عکاسان با تجربهتر که میخواهند کمی بیشتر تجربه کنند، گنجاندهایم.
ترکیب بندی در عکاسی موضوع و تکنیک مهمی است، پس بیایید درست وارد آن شویم.
ترکیب بندی در عکاسی چیست؟
در کنار نور، رنگ و سوژه، ترکیب بندی در عکاسی بخش اساسی از چگونگی روایت یک عکس، تعیین تاثیر بصری آن و برقراری ارتباط با بیننده است.
ترکیب بندی این است که چگونه عناصر مختلف در عکس شما در کادر شما قرار می گیرند، چگونه هر کدام از آنها با یکدیگر ارتباط دارند و همچنین چگونه آنها با خود قاب ارتباط دارند.
ترکیب بندی در عکاسی با توجه به موقعیت شما به عنوان عکاس، زاویه دید، لنز شما و حتی میزان فوکوس بودن تصویر شما شکل می گیرد.
یادگیری نحوه ساخت ترکیب بندی های قوی و موثر تاثیر زیادی بر نحوه درک مردم از عکس های شما خواهد داشت و به شما کمک می کند تا تصاویر شما را در سطح احساسی با بیننده ارتباط برقرار کند.
ترکیب بندی عکاسی خوب چیست؟
البته، آنچه که در هر شکل هنری به عنوان “خوب” شناخته می شود کاملاً ذهنی است، اما احتمالاً می توان گفت که ترکیب بندی عکاسی خوب تمایل دارد از چند قرارداد استفاده کند که بر روی چگونگی خواندن یک تصویر توسط مغز ما و اینکه چگونه ما دائماً برای فهمیدن شرطی می شویم. چگونه تصاویر در نتیجه دیدن آنها در اطراف ما در زندگی روزمره کار می کنند.
یک ترکیب خوب ممکن است حس تعادل ایجاد کند، اما به همان اندازه، ممکن است با عدم تعادل عمدی درام ایجاد کند.
22 ترکیب عکاسی، اصول و عناصر
کلمه “قوانین” همیشه هنگام یادگیری در مورد ترکیب بندی مفید نیست زیرا ممکن است این مقاله را بخوانید و سپس متوجه شوید که به نظر می رسد عکاسان مورد علاقه شما هرگز از آنها استفاده نمی کنند!
مانند هر مجموعه ای از قوانین، این قوانین برای ترکیب بندی می توانند شکسته شوند، اما بیشتر از آن، آنها باید به عنوان راهنمایی ملایم برای پیشرفت شما به عنوان یک عکاس در نظر گرفته شوند تا یک لیست قطعی که باید هر بار که دوربین خود را بیرون می آورید، علامت بزنید.
در حالی که میتواند تمرین مفیدی برای یافتن روشهای جدید کار باشد، هیچ عکاسی به صحنهای نگاه نمیکند و قبل از بالا بردن دوربین روی چشمش فکر میکند”درسته، فکر میکنم باید از قانون یک سوم برای این عکس استفاده کنم.”
حتی زمانی که از منظره یاب نگاه می کنید، به ندرت در طول فرآیند عکس گرفتن، قوانین عمدی در نظر گرفته می شوند.
در نتیجه، قوانین ترکیب بندی در عکاسی فهرست شده در زیر باید به عنوان نقطه شروع در نظر گرفته شوند – بسیار بهتر از این که به عنوان مجموعه ای سفت و سخت از ایده آل ها در نظر گرفته شوند که ممکن است خلاقیت شما را خفه کنند.
آنها را بخوانید، آنها را جذب کنید و به جای اینکه همیشه با در نظر گرفتن این قوانین عکس بگیرید، زمانی که برای ویرایش تصاویر خود می آیید به آنها فکر کنید تا بتوانید ببینید کجا کار می کنند و در کجا ممکن است کوتاه بیایند.
ترکیب بندی در عکاسی : قانون یک سوم
قانون یک سوم همیشه اولین قانون در لیست هر معلمی است و حتی بسیاری از افراد غیرعکاس نیز ذکر آن را شنیده اند.
از آنجایی که بسیار شناخته شده است، فکر می کنید که فرمول جادویی برای تبدیل هر ترکیب شکست خورده به چیزی موفق تر ارائه می دهد، شما را می بخشند – به طوری که اگر دوربین شما این امکان را به شما می دهد که یک شبکه را روی منظره یاب خود قرار دهید، اولین مورد گزینه تقریباً به طور قطع برای قانون یک سوم خواهد بود.
قانون یک سوم خطوط خیالی را روی تصویر شما ترسیم می کند: دو خط عمودی و دو افقی، با فاصله مساوی و قاب شما را به 9 کادر با اندازه های مساوی تقسیم می کند.
این تئوری می گوید که نقاط اصلی مورد علاقه در عکس شما باید در نقاطی که این خطوط تلاقی می کنند، یا نسبتاً نزدیک به آنها قرار گیرند.
به عنوان یکی از قوانین اساسی ترکیب بندی، قانون یک سوم می تواند به عکاسان مبتدی کمک کند تا از این ایده که همیشه سوژه خود را در وسط کادر قرار دهند فرار کنند و به شما کمک کند تا ایده بهتری درباره نحوه ایجاد یک تصویر متعادل داشته باشید.
این فقط از نظر قرار دادن سوژه ها در نقاط متقاطع نیست، بلکه درک تعادل به طور کلی تر است، مانند عدم قرار دادن خودکار افق در وسط یک تصویر.
نحوه ایجاد این تعادل ممکن است مانند یک رمز و راز به نظر برسد، اما خوشبختانه، ما چندین قرن هنرمندانی مانند جان توماس اسمیت داریم که قبلاً این کار را انجام داده اند.
شما می توانید زمانی را صرف تماشای هنر آنها کنید و شروع به جذب ناخودآگاه کاری کنید که آنها انجام می دهند که به نوعی به نظر می رسد کار می کند.
به جای پایبندی به قانون یک سوم به عنوان یک وسیله ثابت که به شما می گوید سوژه های خود را در کجا قرار دهید، آن را به عنوان یادآوری برای یافتن ترکیبی که احساس تعادل می کند، تلقی کنید.
همچنین در نظر بگیرید که قانون یک سوم می تواند کاملاً محدود کننده باشد زیرا ممکن است شما را از بازی با ترکیبات پیچیده تر مانند استفاده از الگوهای تکراری، خطوط پیشرو، تقارن و استفاده از مناطق بزرگ فضای منفی باز دارد.
مانند تمام قوانین ترکیب بندی در عکاسی در این لیست، آن را امتحان کنید، اما تصور نکنید که فقط به این دلیل که کاملاً شناخته شده است که قانون یک سوم همیشه یک ترکیب بندی موفق را به شما ارائه می دهد.
و به یاد داشته باشید: اگر قانون یک سوم آنقدر مهم بود که در ابتدا به نظر می رسد، هر نقاشی از پیت موندریان تقریباً یکسان به نظر می رسید!
ترکیب بندی در عکاسی : سوژه خود را در مرکز قرار دهید
همه ما که برای اولین بار دوربین را در دست می گیریم، ضربه زدن سوژه اصلی خود را در مرکز کادر قرار می دهیم، زیرا این کار بدیهی است: “این چیزی که در مقابل من است که از آن عکاسی می کنم مهم است، بنابراین وارد می شود.
هنگامی که شروع به فکر کردن به ترکیب بندی های خود می کنیم، تمایل داریم از متمرکز کردن موضوع خود اجتناب کنیم و شروع به بکارگیری سایر تکنیک های ترکیب بندی مانند قانون یک سوم که در بالا توضیح داده شد، می کنیم.
با این حال، قرار دادن یک عنصر در مرکز همیشه کار اشتباهی نیست. این می تواند اهمیت یک موضوع خاص را منتقل کند، اگر موضوعات یا نقاط مورد علاقه دیگری در اطراف آن قرار دارند، می تواند حس تعادل را ایجاد کند، یا ممکن است احساس تقارن ایجاد کند.
برخی ممکن است استدلال کنند که برای ایجاد تقارن باید سوژه خود را در مرکز قرار دهید، اما به یاد داشته باشید که برهم زدن حس تعادل می تواند به همان اندازه مؤثر باشد و عمداً تعادل را برای آوردن انرژی و درام به صحنه برهم بزند.
به طور مشابه، نسبت های کادر شما نیز می تواند وارد عمل شود. قانون یک سوم که در بالا توضیح داده شد، اغلب هنگام فکر کردن به تصویر غیرمربع مفید است، به خصوص آنهایی که با نسبتهای کلاسیک 35 میلیمتری 3:2 گرفته شدهاند.
با این حال، یک عکس می تواند هر نسبتی داشته باشد، و فریم های کاملا مربعی می توانند به خوبی برای سوژه هایی که در مرکز قرار می گیرند، مناسب باشند.
این یک یادآوری خوب است که این قوانین ترکیب بندی در عکاسی ثابت نیستند و می توانند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرند.
ترکیب بندی در عکاسی : تقارن
چشم انسان عاشق یافتن الگوها است، و تقارن می تواند به ویژه رضایت بخش باشد، مانند شکاف در آخرین تکه پازل.
همانطور که در بالا ذکر شد، وسط قرار دادن سوژه می تواند یکی از ابزارهای ایجاد حس تقارن در یک صحنه باشد، و قاب را به صورت عمودی از وسط تقسیم کنید تا یک الگو یا شکل در هر دو طرف آینه شود.
سازه های دست ساز اغلب به خوبی برای ایجاد تقارن مناسب هستند و معماران قرن ها از آن برای ایجاد حس ثبات، پالایش و تعادل استفاده می کنند.
تقارن را می توان در طبیعت نیز یافت، شاید با عیوب کوچک، مانند برگ که در نوک آن بسیار کمی به یک طرف خم می شود.
با وجود این، تا زمانی که تقارن به شدت پیشنهاد شود، می تواند حس آرامش و تکمیل را در بیننده القا کند.
ترکیب بندی در عکاسی : تقارن پویا
ما معمولاً فکر می کنیم که کلمه تقارن به معنای خطی است که چیزی را به دو قسمت آینه ای تقسیم می کند، یا شاید نوعی الگوی تکرار شونده در نتیجه بازتاب ها یا چرخش های دیگر.
با این حال، تقارن همچنین می تواند به معنای زیبایی باشد که از داشتن نسبت های متعادل ناشی می شود، و از این درک است که اصطلاح تقارن پویا را دریافت می کنیم.
این از درک نسبتهایی که در طبیعت یافت میشود ناشی میشود و ریشه در نسبت طلایی همچنین به عنوان فی و گاهی اوقات به عنوان φ نوشته میشود است که قرنها بر درک ما از زیبایی و تعادل تأثیر گذاشته است.
نسبت طلایی در عکاسی، تصاویر را جذابتر و جذابتر میکند، احتمالاً زیرا تعادل نشاندهنده تناسبات در طبیعت است.
گفته می شود که یکی از مشهورترین عکاسان تمام دوران، هانری کارتیه برسون – که در اصل یک نقاش بود – به طور گسترده ای از تقارن پویا در کارهای خود استفاده کرد.
درست همانطور که قانون یک سوم به شما ابزاری برای تقسیم کادر می دهد، تقارن پویا خطوطی را ترسیم می کند که می تواند به عنوان راهنمای ترکیب بندی شما کمک کند، شاید با یافتن راه هایی برای تقلید از این خطوط در صحنه یا با قرار دادن سوژه ها یا نقاط مورد علاقه در جایی این خطوط قطع می شوند.
شالوده تقارن پویا یک جفت خط مورب است که از گوشه های مخالف قاب مستطیلی شما می گذرد. سپس از گوشه ای که خط مورب دیگر را دقیقاً 90 درجه می گذرد، یک خط دیگر بکشید.
این از نظر ریاضی جالب است زیرا، بخشهای مستطیل شما هر چه که باشد، همان نسبتها در نحوه تلاقی این خطوط ظاهر میشوند.
سپس می توانید خطوط اضافی را اضافه کنید، که این تقاطع ها را به هم متصل می کند و خطوط عمودی و افقی ایجاد می کند که به طور تصادفی شبیه قانون یک سوم هستند.
تقریباً میتوانید تقارن دینامیکی را نسخه پیچیدهتر و از نظر ریاضی رضایتبخشتر از قانون یک سوم تصور کنید.
در حالی که برخی از عکاسان ممکن است از این خطوط برای برنامه ریزی یک عکس استفاده کنند – شاید کار در یک استودیو یا ایجاد یک طبیعت بی جان – به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که می توانید این خطوط را برای عکس هایی که قبلا گرفته اید اعمال کنید. سپس می توانید به آرامی نحوه تأثیرگذاری این تصاویر از نظر ترکیب بندی را درک کنید.
تقارن پویا می تواند موثر باشد زیرا چشمان ما دوست دارند الگوهای خاصی را در آنچه می بینیم بیابند و در هنگام مواجهه با آنها احساس رضایت ناخودآگاه به ما می دهند.
ترکیب بندی در عکاسی : اشکال هندسی
مغز ما عاشق این است که بتواند داده های بصری را به شکل های هندسی قوی ساده کند، با دایره ها، مستطیل ها و مثلث ها که نقش مهمی در نحوه قدردانی ما از یک عکس دارند.
یک شکل ممکن است به خوبی تعریف شده باشد، شاید یک سوژه را قاب بندی کند، یا ممکن است به سادگی با نحوه چیدمان چند عنصر مشابه درون قاب، دلالت داشته باشد.
اگر یک قاب خالی با دو نقطه داشته باشید، مغز ما به طور غریزی بین این دو خط خطی می کشد و در مورد رابطه آنها با یکدیگر قضاوت می کند. نقطه سوم که به درستی قرار داده شود، مغز را وادار می کند که یک مثلث بکشد، و نقطه چهارم یک مربع را نشان می دهد.
اشکال هندسی ساده می توانند به ایجاد ترکیب بندی در عکاسی قوی کمک کنند، اما به یاد داشته باشید که با پیچیده تر شدن آنها ضعیف تر می شوند و زمانی که سایر قسمت های صحنه آنها را قطع می کنند، از بین می روند.
ترکیب بندی در عکاسی : خطوط افقی
خطوط افقی با درک ما از افق ارتباط دارند و به ما احساس ثبات و در نتیجه آرامش می دهند.
مگر اینکه به دلیل خاصی این کار را انجام دهید، بهتر است مطمئن شوید که افق شما کاملاً افقی است، در غیر این صورت با درک بیننده شما از چیزی که طبیعی است منحرف می شود و به طور بالقوه باعث می شود عکس کمی ناراحت کننده یا ناراحت کننده باشد.
یکی دیگر از دلایل افقی بودن افق شما این است که یک موازی با لبه های بالا و پایین قاب شما ایجاد می کند. همانطور که مغز به دنبال اشکال قوی است، وقتی این خطوط یکدیگر را منعکس می کنند، از آن استقبال می کند.
ترکیب بندی در عکاسی : خطوط عمودی
خطوط عمودی دلالت بر استحکام و استحکام دارند. مانند خطوط افقی بالا، خطوط عمودی اغلب بهترین تاثیر خود را زمانی دارند که با لبه های چپ و راست قاب موازی باشند.
عکاسان معماری اغلب سخت کار می کنند تا اطمینان حاصل کنند که خطوط عمودی آنها کاملا عمودی هستند زیرا به ایجاد حس حضور، ماندگاری و دقت کمک می کند.
ترکیب بندی در عکاسی : خطوط مورب
در حالی که خطوط افقی و عمودی تمایل به ایجاد آرامش و ثبات دارند، خطوط مورب باعث ایجاد درام می شوند.
در عکس بالا، عکاس استفاده از نمای کرمی را برای ایجاد فتنه با درختان نشان داده شده در یک چشم انداز غیرمعمول انتخاب کرد.
توجه داشته باشید که نقطه شروع برای تقارن دینامیکی که در بالا توضیح داده شد، دو خط مورب است که از گوشه ای به گوشه دیگر می روند.
این جفت آنقدر اهمیت دارد که به هر یک از آنها یک نام داده شده است: باروک، که از پایین سمت راست به بالا سمت چپ منتهی می شود، و Sinister، که از پایین سمت چپ به سمت راست بالا هدایت می شود.
خطوط مورب که از گوشههای پایین تصویر به داخل میآیند، حس پرسپکتیو را به ما میدهند – به عکسی فکر کنید که از یک جاده یا مسیر راه آهن نگاه میکند و به سمت افق منتهی میشود.
ترکیب بندی در عکاسی : خطوط موازی
درست مانند اشکال هندسی دلپذیری که در بالا ذکر شد، خطوط موازی برای بیننده خودنمایی می کنند.
درست مانند اشکال، آنها نیازی به آشکار بودن ندارند. در عوض، شاید از طریق خوشهای از عناصر مشابه، میتوان آنها را تلویحا کرد.
ترکیب بندی در عکاسی : خطوط همگرا
خطوط همگرا به معنای خطوط مورب است و هر چه این همگرایی بیشتر باشد، انرژی بیشتری در یک تصویر احساس می شود.
خطوطی که در کنار هم قرار می گیرند بیننده را با خود همراه می کنند و به آنها می گویند کجا بروند.
ترکیب بندی در عکاسی : خطوط منحنی
از آنجایی که خطوط منحنی اغلب در طبیعت ظاهر میشوند، اغلب میتوانند احساس نرمتر و ارگانیکتری به تصویر بدهند.
میتوانید با تلاش برای ترکیب منحنیهایی که مارپیچ طلایی را منعکس میکنند، این کار را یک قدم جلوتر ببرید و دوباره از الگوهای ریاضی موجود در طبیعت استفاده کنید.
منحنی S نمونه ای از استفاده از خطوط منحنی به عنوان مرجع ترکیب بندی در عکاسی است.
ترکیب بندی در عکاسی : خطوط پیشرو
عکاسان از خطوط پیشرو به عنوان تکانهای روانشناختی استفاده میکنند که بیننده را در عکس هدایت میکند، توجه او را به نقطه کانونی سوق میدهد و بر اهمیت بخش خاصی از صحنه تأکید میکند.
تمام خطوطی که در بالا توضیح داده شد می توانند خطوط پیشرو باشند. آنها اغلب وقتی بیننده را از لبه کادر وارد می کنند بیشترین تأثیر را ایجاد می کنند، که شاید منجر به یکی از نقاط متقاطع مشخص شده در قانون یک سوم یا تقارن پویا شود.
یک نکته برای استفاده از خطوط پیشرو در خود به عنوان مرجع ترکیب بندی در عکاسی این است که پایین بیایید یا دوربین را نزدیک به زمین نگه دارید تا جلوه را برجسته کنید، مانند تصویر بالا.
ترکیب بندی در عکاسی : کادر را پر کنید
این یک تکنیک ترکیب بندی است که می تواند هر تکنیک دیگری را در لیست نادیده بگیرد: سوژه خود را بگیرید، نزدیک شوید یا بزرگنمایی کنید و هیچ چیز دیگری در تصویر خود وارد نکنید.
اگر موضوع عکس شما به اندازه کافی حضور قوی دارد، می توانید با استفاده از آن ترکیب بندی بسیار تاثیرگذاری ایجاد کنید تا کادر خود را کاملا پر کنید.
ممکن است شبیه کاری باشد که یک کودک ممکن است انجام دهد، اما این می تواند یک روش بسیار موثر و مستقیم برای ساختن یک تصویر باشد.
هر گونه حواس پرتی را حذف می کند و اطمینان می دهد که توجه بیننده شما به طور کامل توسط یک عنصر مصرف می شود. هیچ نیازی به خطوط پیشرو یا ایجاد حس تعادل وجود ندارد زیرا سوژه شما به طور کامل کادر را اشغال کرده است.
اگر لنز زوم دارید، اجرای این تکنیک ساده است. بدون لنز، می توانید از یک لنز زاویه باز با حداقل فاصله فوکوس کوتاه استفاده کنید و فقط به سوژه خود نزدیک شوید.
ترکیب بندی در عکاسی : فضای منفی
در انتهای دیگر فضای منفی است که از تکه های بزرگ نیستی برای ایجاد حس تعادل در یک تصویر استفاده می کند.
ترکیب بندی در عکاسی : فریم در قاب
قابهای درون قابها – که فریمهای فرعی نیز نامیده میشوند – جایی هستند که یک شکل هندسی (تلویحی یا غیر آن) حاوی عنصر دیگری است.
کسی که پشت پنجره یا در درگاه ایستاده نمونههای واضحی هستند، اما امکان استفاده از آن به عنوان ابزاری برای ترکیببندی در عکاسی بیپایان است.
میتوانید با استفاده از اشیاء پیشزمینه خارج از فوکوس، فریمی بسازید، از لوازم جانبی استفاده کنید، عناصر طبیعی مانند درختان را بیابید، یا حتی با قرار دادن خود یا سوژهتان بهگونهای که بین افراد دیگر ظاهر شوند.
قابهای درون فریم معمولاً حاوی فضای منفی هستند که به جداسازی سوژه و هدایت چشم بیننده کمک میکند.
ترکیب بندی در عکاسی : سوژه خود را جدا کنید
این با تعدادی از قوانین ترکیب بندی در عکاسی که در بالا توضیح داده شد، مرتبط است و با آنها همپوشانی دارد. هنگامی که دوربین خود را برمی دارید، به سرعت تبدیل به راهی برای دیدن جهان می شود: خود یا سوژه خود را طوری قرار دهید که شکل آن توسط هیچ چیز دیگری قطع نشود.
از این لیست می دانیم که چشم انسان اشکال متمایز را دوست دارد و اینکه سوژه شما به طور تمیز در تصویر شما نشان داده شود، حضور قوی تری در داخل کادر به آنها می دهد.
این به این دلیل است که چشم می تواند فرم بصری آنها را سریعتر جذب کند و مغز از گوشه گیری آنها احساس رضایت می کند.
برای جداسازی یک سوژه، میتوانید آنها را در یک زیر فریم یا در محاصره فضای منفی زیادی نشان دهید، یا از عمق میدان بسیار کم استفاده کنید تا همه عناصر پسزمینه محو شوند.
پس از آشنایی با این فهرست از تکنیک ها، خواهید دید که چگونه عکاسان مورد علاقه شما از آن ها استفاده می کنند، اما هیچ کدام بیشتر از این ترفند جداسازی یک سوژه نیست.
ترکیب بندی در عکاسی : قانون شانس
به دلایلی، به نظر میرسد که مغز اعداد فرد را بر حتی زمانی که به عناصر بصری درون یک فریم میرسد ترجیح میدهد.
عدد سه بسیار موثر است و متوجه خواهید شد که اغلب در عکاسی از محصولات و غذا استفاده می شود. به دلیل عناصر تکرار شونده، یا یک خط یا مثلث ایجاد می کند که مغز از هر دوی آنها قدردانی می کند.
ترکیب بندی در عکاسی : قانون فضا
اگر تصویری نشان میدهد که یک عنصر در حال حرکت است – شاید یک وسیله نقلیه، یک حیوان، یا به سادگی شخصی که در حال راه رفتن است – انرژیهای مختلفی توسط عکس ایجاد میشود بسته به اینکه فضایی در جلوی سوژه برای حرکت یا پشت آن وجود دارد یا خیر. آن را به وضوح ترک کرده است.
قرار دادن سوژه به گونهای که احساس کند بهجای فرار از آن به سمت مرکز کادر حرکت میکند، میتواند رضایتبخشتر باشد زیرا بیننده احساس میکند که سوژه به کجا میرود.
قرار گرفتن سوژه در حال خروج از کادر می تواند احساس درام را القا کند زیرا بیننده میل ناخودآگاهی برای دیدن اینکه سوژه به کجا می رود دارد.
برای حیوانات و مردم، جهت نگاه نیز می تواند تأثیر زیادی بر انرژی ای که یک عکس منتقل می کند داشته باشد. اکثر مصاحبههای تلویزیونی سوژه را کمی به سمت یک طرف و زاویهدار قرار میدهند، به طوری که به سمت مرکز کادر نگاه میکنند که طبیعیترین احساس را داشته باشد.
در عکسی که از این تنظیمات استفاده می کند، چشم بیننده مستقیماً به سمت حیوان یا شخص می رود و سپس نگاه خود را به سمت وسط تصویر دنبال می کند و حس تعادل ایجاد می کند.
اگر شخصی از مرکز کادر به دور نگاه کند، ممکن است ناراحت کننده باشد، یا ممکن است موضوع دور از ذهن یا مرموز به نظر برسد.
ترکیب بندی در عکاسی : تشابه و الگوها
چشم انسان اغلب دوست دارد اشیای مشابه را به الگو تبدیل کند و یافتن عناصر تکرار شونده ساده در تصویر شما میتواند باعث ایجاد ارتباط شود، به بیننده کمک کند تا اشکال هندسی رضایتبخشی بسازد، و راهی برای پیمایش قاب پیدا کند.
لازم نیست این عناصر یکسان باشند و شباهت ها را می توان به جای دقیق، ضمنی دانست.
ترکیب بندی در عکاسی : ایجاد (یا برهم زدن) تعادل
بخشهای مختلف یک عکس وزن بصری متفاوتی دارند که میتوان آن را با عوامل متعددی مانند روشنایی و تاریکی، شدت رنگ، سادگی شکل هندسی آن، میزان مصرف فریم و موارد دیگر تعیین کرد.
تعادل را می توان از طریق تکنیک های ساده ای مانند تقارن توصیف شده در بالا به دست آورد. همچنین می توان با جفت کردن یک سوژه با چیزی که آن را به سادگی با تغییر اندازه، شکل، روشنایی و غیره یا حتی ناحیه ای از فضای منفی، آن را تکمیل می کند، تعادل نامتقارن ایجاد کرد.
در حالی که بسیاری از عکاسان به دنبال ایجاد حس تعادل و ایجاد یک ترکیب هماهنگ هستند، ممکن است به همان اندازه سعی کنید این تعادل را عمداً به هم بزنید تا انرژی را به تصویر خود بیاورید.
ترکیب بندی در عکاسی : رنگ
بسیاری از قوانین ترکیب بندی در عکاسی که در اینجا ذکر شده است به نوعی به هندسه مرتبط هستند اما رنگ کمی متفاوت است. با وجود این، هنوز هم تأثیر زیادی بر نحوه قرار گرفتن یک ترکیب در کنار هم دارد.
تئوری رنگ کمی حفره خرگوشی است، اما ارزش این را دارد که درک درستی از نحوه کار رنگها با هم داشته باشیم، مانند رنگهای مکمل که روی چرخه رنگ مقابل یکدیگر قرار میگیرند.
رنگها میتوانند بر حس تعادلی که توسط یک عکس منتقل میشود، بسته به نحوه کار رنگهای مختلف و روشنایی و اشباع آنها تأثیر بگذارند.
شما می توانید در اینجا و در راهنمای من برای عکاسی رنگی در اینجا عمیق تر به تئوری رنگ بپردازید.
6 ایده تمرین ترکیب بندی عکاسی چیست؟
دانستن نحوه ایجاد یک ترکیب قوی با تمرین زیاد همراه است. در اینجا چند تمرین وجود دارد که سعی کنید به خودتان شروع کنید تا بدانید چه چیزی موثر است و چه چیزی مفید نیست.
به مدت یک ماه از لنز ثابت استفاده کنید – زوم کردن با پاها به جای لنز شما را به تغییر موقعیت و پیدا کردن زوایای جدید عادت می دهد.
عکسهای موجود خود را برش دهید – به آرشیو خود بروید و ببینید آیا تصاویری وجود دارد که میتوان با برش، شاید افق را از مرکز دور کرد، یا سوژه را به گونهای حرکت داد که روی یکی از خطوط ایجاد شده توسط قانون قرار گیرند. شبکه یک سوم
عکسهای دیگران را برش دهید – ما گاهی اوقات با عکسهای خود کمی کور میشویم و برش تصاویر گرفته شده توسط شخص دیگری میتواند یک تمرین سرگرمکننده برای فرار از برخی الگوهای فکری باشد.
عکاسی در مرکز و سپس قانون یک سوم – سعی کنید از سوژه ها ابتدا آنها را در وسط قرار دهید و سپس یکی از قانون یک سوم خطوط شبکه را انتخاب کنید. هنگام ویرایش تصاویر خود، به این فکر کنید که کدام کادر و چرا کار کرده است.
هنگام ویرایش، همپوشانی را روشن کنید – وقتی در حال ویرایش تصاویر خود هستید، همپوشانی های برش را که در نرم افزارهایی مانند لایت روم موجود است، روشن کنید. معمولاً چندین گزینه در دسترس است و ممکن است به شما در کشف راههای جدید برای دیدن تصاویر کمک کند.
بالا و پایین شوید – تغییر دیدگاه شما می تواند خطوط اصلی را نشان دهد که در غیر این صورت ممکن بود نامرئی باشند. دیدگاههای جدید همچنین میتوانند ترکیبهای خلاقانهتری را القا کنند.
اگر راههای بیشتری برای تکمیل ترکیب بندی خود در عکاسی میخواهید، کتاب الکترونیکی Photzy درک ترکیب یک مرجع عالی و یکی از سریعترین راهها برای درک موضوع است.
سخن پایانی
درک نحوه نوشتن یک عکس و ترکیب بندی در عکاسی، با گذشت زمان توسعه می یابد، و در حالی که این قوانین می توانند مفید باشند، می توانند طاقت فرسا و محدود کننده نیز باشند.
آنها راهنمای ساده ای از آنچه ممکن است کارساز باشد ارائه می دهند، بنابراین بهتر است به آنها اجازه دهید به آرامی فرو بروند، زمانی که در حال عکاسی هستید با چند نفر از آنها بازی کنید، و کمی زمان بگذارید تا بفهمید که در کجا ممکن است قوانین را اعمال کرده باشید – عمدا یا غیرممکن – وقتی برای ویرایش کار خود می نشینید.
و فراموش نکنید: تعداد زیادی از عکاسان عالی وجود دارند که ممکن است هرگز در مورد نیمی از این قوانین برای ترکیب بندی در عکاسی نشنیده باشند، بنابراین اجازه ندهید آنها به چیزی تبدیل شوند که خلاقیت شما را محدود کند.
در مقاله های بعدی سینا دوربین با ما همراه باشید.